محل تبلیغات شما



هنوزم که قرنطینه است و . این روزا در جواب هر کی که میگه چه خبر یه هیچی به معنای واقعی کلمه دارم. یه هیچی بزرگ. تکرار پشت تکراره. ولی خوابامو دوست دارم/ پر از رنگ . پر از ماجرا. هر خوابم هر شب یه ماجرا داره که اگه بخوام و حسش باشه بنویسمش یه داستان میشه. مثل فیلمه. با این وبلاگ هم هنوز رابطه برقرار نکردم. خواننده نداشتنش داره اذیتم میکنه. 

همه پزشکی قبول میشن کلی پزش رو میدن حالا ما اینجوری. سو چیپ. خدایا این بیماری زودتر رد شه بگذره. به حالت قبل برگردم. البته الانم جای شکرش باقیه. مریم میرزا خانی میگفت مگه وقتی به من استعداد دادی خانواده دادی ال دادی بل دادی گفتم چرا من که حالا بعد سرطان گرفتنشون بگم چرا من. حرفیه که همیشه تو ذهنم هست. چالش منم خیلی کوچیک تره. ولی کیفیت زندگیمو کم کرده به هر حال. 

میدونی یه بار یه جایی خوندم ما معمولا وقتی که خوشبختیم نمی دونیم که خوشبختی رو داریمش. ولی من میدونستم. شایدم الان که در این وضعیتم فکر میکنم که همه چی قبل از این بیماری خیلی کامل و خوب بوده. اما نگاهم بیشتر رو به جلو بود در اون زمان. امیدوارم زودتر خوب خوب شم و به لذت زندگی برگردم. 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

SKRACHERS